نمی دانم محبت را بـر چه کاغذی بنویسم که هرگز پاره نشود بـرچـه گلـی بـنویـسم که هـرگز پرپر نشـود بـر چه دیواری بنویسم که هرگز پاک نشود بـر چه آبـی بنویسم که هـرگز گل آلود نشود وسرانجام بـر چه قلـبی بنویسم که هـرگز سـنگ نشود
..........................................................
زندگی پوچ است رفیق ؛ من و تو دو رهگذریم
باید بنگریم و بگذریم ایستادن خطاست عاشق شدن خطاست
.....................................................
آزمودم زندگی دشت غم است
شادیش اندوه و عیشش با غم است
عمر کوته، آرزوها دراز
کارها بسیار و فرصتها کم است
...............................................
هیچ جایی برای رفتن و هیچ چیزی برای رسیدن وجود ندارد .
تو در حال حاضر همانجایی هستی که لازم است باشی.
تنها گناه طلب کردن است و تنها راه گمراهی گشتن
....................................................
کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند
اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد
و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم
سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست!!!؟؟؟
عشق فراموش کردن نیست بلکه به خاطر سپردن است ،عشق گوش دادن نیست بلکه درک کردن است،
عشق دیدن نیست
بلکه احساس کردن است ، عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست
بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است
..............................................................
زمانی فرا می رسد که به عشق رسیده ای و زمانی فرا می رسد که به ورای عشق می رسی.. .............................................................. |
پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه میکنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم!!!
پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟
پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی!!!
پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود.
یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند ، از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟
خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند.
به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند.
به دستانش قدرتی داده ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد .
به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند.
به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد.
و به او اشکی داده ام تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت ، بتواند از آن استفاده کند.
زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو کرد ، زیرا تنها راه ورود به قلبش آنجاست .